[vc_row][vc_column][vc_column_text]هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی اثر کشور مبدا بر قصد خرید مصرف کننده در بازار لوازم خانگی میباشد. از این عوامل علی اثر گذار بر این پدیده، عوامل مداخلهگر، راهبردها و پیامدهای بکار گیری این اقدامات شناسایی گردید. روششناسی پژوهش: این پژوهش با روش کیفی و رویکرد اکتشافی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری مورد نظر فعالان و کارشناسان حوزه لوازم خانگی بود که 11 نفر با روش گلوله برفی برای مصاحبه انتخاب شدند و اساس این تعداد برای مصاحبه به اشباع رسیدن بود. به طوری که بعد از نفر یازدهم، داده جدیدی تولید نشد. یافتهها: با تجزیه و تحلیل دادههای بهدستآمده از مصاحبهها، 109 کد اولیه، 36 مفهوم اصلی و 10 مقوله فرعی در قالب ابعاد 6 گانه استراوس و کوربین یعنی؛ عوامل علی، پدیده محوری، راهبردها، عوامل زمینهای، عوامل مداخلهگر و پیامدها. بعد از شناسایی مقولهها و روابط بین آنها، الگوی اثر کشور مبدأ بر قصد خرید مصرف کننده طراحی شد. نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که دو مورد از عوامل علّی تأثیر گذار بر پدید آمدن اثر کشور مبدأ، بعد شناختی و هنجاری میباشد که هر کدام چندین مفهوم را در برمیگیرند. از جمله مهمترین مفاهیم میتوان به اعتماد به کشور مبدأ و تجربه مصرف کننده از مقوله شناختی، و تجمل گرایی و قوم گرایی مذهبی از مقولههای هنجاری اشاره کرد. همچنین از طریق تجزیه و تحلیل دادهها به کشف راهبردها و اقدامات دست یافتیم که به دو مقوله فرعی اقدامات مربوط به تولید کننده و اقدامات مربوط به دولت و ارگانهای ذیربط تقسیم میشوند. حمایت و نظارت منطقی و توأمان دولت بر تولیدات داخلی و لغو ممنوعیت واردات لوازم خانگی از جمله مفاهیمی بود که در اقدامات مربوط به دولت کشف شدند. استفاده از متریال با کیفیت و برند سازی و تبلیغات اصولی نیز از جمله مفاهیم مهم کشف شده در ارتباط با اقدامات تولید کننده بود. همچنین پیامدهایی در ارتباط با به کار گیری راهبردها کشف شد که به دو طبقه پیامدهای سطح خرد و سطح کلان تقسیم میشوند.[/vc_column_text]Button Text [/vc_column][/vc_row]
Rate this post